6.5
4 out of 5 stars
rating
سماکی به نام قاسم خان که خود را مالک قسمتی از دریا می داند با صیادی به نام احمد بر سر صید ماهی درگیر می شود. نزاع همگانی می شود و افراد قاسم خان پس از متفرق کردن صیادان ماهی های صید شده ی آنها را تصاحب می کنند. مسعود پسر قاسم خان، است و قاسم خان پسر را از خانه می راند و مسعود به مردم پناه می برد. احمد که به مریم ، دختر کاظم علاقمند است با گروهی از صیادان به دریا می رود، اما دریا طوفانی و احمد گم می شود. دختری به نام غزاله، که با پدرش زندگی می کند، احمد را نجات می دهد و از او که پایش شکسته مراقبت می کند. در غیبت احمد مسعود به مریم که از احمد آبستن است نزدیک می شود و با او ازدواج می کند و…