8
4 out of 5 stars
rating
پیرمردی یک کارگر نقاش ساختمان را از آبادان به جزیره مینو میبرد تا خانه ارباباش را که پسر شیخ جزیره و عقلباخته و الکلی است، رنگآمیزی کند. ارباب که زندگی پررخوتی دارد قادر به همراهی با همسر جواناش نیست. زن با اینکه معتقد است شوهرش زندگی او را تباه کرده، به کمک پیرمرد وضع خانه و مزرعه را رونق میدهد. کم کم تنهایی زن او را به کارگر جوان نزدیک میکند و…