5
4 out of 5 stars
rating
آقاي اميدوار، كه كارمند مورد اعتماد بانك است، مأمور انتقال مقداري طلا و جواهر از آبادان به تهران مي شود. سهراب، همكار اميدوار، كه از موضوع حمل جواهرات آگاه است، با كمك همدستانش در آبادان جواهرها و همچنين كت اميدوار را كه حاوي ساعت جيبي اهدائي رئيس بانك است مي ربايند.