5.5
4 out of 5 stars
rating
زن و مردی پس از چند سال زندگی مشترک صاحب فرزند نمی شوند، و مرد تصمیم می گیرد همسر دیگری اختیار کند، تا این که باباعلی و همسرش گلناز برای کار نزد آنها می آیند. زوج بدون فرزند به ایرج، فرزند باباعلی، دل می بندند و مدتی بعد زن دختری به دنیا می آورد و نام او را نازی می گذارد. نازی و ایرج به هم انس می گیرند؛ اما مادر نازی با ایرج بنای ناسازگاری می گذارد…