6
4 out of 5 stars
rating
دو جوان از شيراز راهي تهران مي شوند. يكي از آن دو آرزو دارد «ثريا بهشتي» را از نزديك ببيند. در جاده با دختري برخورد مي كنند. آن دو با دختر به تهران مي رسند. پدر دختر براي قدرداني از آن دو جوان ترتيبي فراهم مي كند كه به آرزوهايشان جامه ي عمل بپوشد و بالاخره جوان ثريا بهشتي را مي بيند و ديگري نيز با دختر مورد علاقه اش ازدواج مي كند.