6
4 out of 5 stars
rating
احمد پدرش صفرعلی و مادرش را ترک می کند و به شهر می رود و در املاک ظاهرالملک مشغول به کار می شود. ظاهرالملک با همسرش نادره و دو دخترش زیبا و رعنا زندگی می کند. ناصر به زیبا علاقمند است و احمد با گروهی تبهکار آشنا می شود. گروه تبهکار درصددند تا ظاهرالملک را بکشند و پول هایش را بربایند. قبل از آن که احمد فرصت کند ناصر را مطلع کند ناصر به اتهام قتل ظاهرالملک دستگیر می شود.