8
4 out of 5 stars
rating
حسين ترمزي راننده ي تاكسي است، و به دليل فقر قادر به ازدواج با دخترعمويش مهين نيست. روزي حسين با دختري فرنگي به نام ماريا روبرو مي شود كه تازه با خواهر و شوهرخواهرش به ايران آمده و گم شده است. حسين ماريا را به گردش مي برد و از او در خانه ي مادرش نگهداري مي كند.