5
4 out of 5 stars
rating
زري پس از اين كه پدرش تصميم مي گيرد او را براي چهارمين بار به عقد پيرمردي درآورد از روستاي زادگاهش به شهر مي گريزد، و پس از چند روز كلفتي در خانه اي توسط تيموري پايش به كاباره كشيده مي شود. حسين فكري، كه مردي ثروتمند و سالخورده است، به زري دل مي بندد و او را به خانه اش مي برد و براي او زندگي آبرومندي تشكيل مي دهد…