6
4 out of 5 stars
rating
جبار از قلدرهای روستا است که دائم مزاحم مریم می شود. رضا به واسطه ی خواهرش از مریم خواستگاری می کند. وقتی مریم پسری به دنیا می آورد جبار مریم را می رباید و به کوه می برد. مریم به کمک یکی از افراد جبار می گریزد، و این در حالی است که شوهر و فرزندش احمد به تهران رفته اند. مریم به دنبال آنها به شهر می رود؛ اما رضا که به مریم بدگمان است او را از خود می راند. جبار رضا را به قتل می رساند و شایع می کند مریم قاتل شوهرش است.