6
4 out of 5 stars
rating
خلاصه داستان : اشرف زاده سه پسرش را به متل قو مي فرستد تا سه دختر حقيقت پور را به عنوان همسر برگزينند. آن ها تصادف مي كنند و منصور، امير و نادر آن سه را به بيمارستان مي رسانند. سه تايي ها به متل قو مي روند و حقيقت پور به تصور اين كه آن ها فرزندان اشراف زاده هستند از دخترانش مي خواهد كه با آن سه معاشرت كنند.